20 صبحانه گرم و سریع (1)

مجله آشپزی مثبت: می گویند صبحانه را خودت بخور، نهارت را با دوستت و شامت را با دشمن. خب حالا که وقتتان کم است می خواهید در یک فرصت کوتاه، یک وعده صبحانه مفصل وپرانرژی آماده کنید ، به روش تهیه این صبحانه های سریع نگاهی بیندازید.شاید به دردتان خورد.

1. گوجه فرنگی و تن ماهی 
20 صبحانه گرم و سریع (1)
 
ابتدا یک عدد پیاز بزرگ  را  رنده و یک قوطی تن ماهی بدون روغن را ریز کنید. یک عدد سیر را بکوبید و به مخلوط پیاز و تن ماهی بیفزایید. یک قاشق سوپخوری جعفری خردشده و به مقدار لازم نمک و ادویه را با مخلوط تن ماهی و سیر مخلوط کنید. به تعداد لازم گوجه فرنگی درشت انتخاب و داخل آنها را خالی کنید.
 
با توجه به حجم داخل گوجه از مواد، داخل آن بریزید و روی آن هم یک عدد تخم مرغ بشکنید. سینی مخصوص فر را با یک قاشق غذاخوری کره چرب کنید و گوجه ها را  به مدت 10 دقیقه با حرارت 160 درجه سانتی گراد در فر بگذارید تا زمانی که سطح تخم مرغ ها پخته شود. صبحانه شما با مقداری نان آماده سرو می باشد. 

مدت زمان آماده سازی 5 دقیقه

مدت زمان پخت 7 دقیقه


 
2. املت تنوری
 
 20 صبحانه گرم و سریع (1)

ابتدا٢٠٠ گرم کالباس را خرد کرده و با سه عدد گوجه فرنگی و به میزان دلخواه نمک و فلفل  در کره به مدت سه دقیقه تفت  دهید.  داخل ظرف های تعیین شده را با مقداری روغن چرب کرده و مواد را به سه قسمت تقسیم  کرده و داخل ظرف ها بریزید.
 
روی هرکدام از آنها یک عدد تخم مرغ بشکنید و برای تزئین روی آنها  از چند برگ ریحان تازه استفاده کنید. فر را با درجه حرارت ١٨٠ سانتی گراد روشن کرده و بعد از گذشت پنج دقیقه ظرف ها را به مدت ده دقیقه در آن قرار دهید.به همراه سه عدد نان تست صبحانه شما آماده سرو می باشد. 

 مدت زمان آماده سازی ٥دقیقه

مدت زمان پخت ١٠ دقیقه


 
3. املت رنگارنگ
20 صبحانه گرم و سریع (1)
 
فلفل دلمه ای های رنگی-  از هر کدام یک عدد زرد، قرمز، نارنجی، سبز- را به صورت نگینی   و یک عدد پیاز را هم به صورت خلالی خرد کنید. داخل ماهیتابه یک قاشق روغن مایع اضافه کنید و مواد خرد شده را داخل آن بریزید همراه نمک و فلفل- به میزان دلخواه- به مدت پنج دقیقه  تفت دهید.
 
حالا مواد سرخ شده را سه قسمت کرده و داخل بشقاب به صورت دایره ای قرار دهید و روی هر کدام یک تخم مرغ شکسته  و روی تخم مرغ مقداری پودر سیر بپاشید. حالا بشقاب ها را داخل مایکروویو به مدت هفت دقیقه قرارداده، به همراه نان سرو کنید.

 مدت زمان آماده سازی 10 دقیقه

مدت زمان پخت 7 دقیقه


 
4.  املت فلفل سبز و سیب زمینی
 
 20 صبحانه گرم و سریع (1)

سه عدد سیب زمینی را نگینی  و فلفل سبز دلمه ای  و پیاز را ریز خرد کنید. داخل ماهیتابه دو قاشق غذا خوری روغن مایع بریزید و سیب زمینی را کمی تفت دهید تا نرم شود و از ماهیتابه بردارید. به میزان دلخواه نمک و فلفل و مقداری پودر سیر اضافه کنید و  سه عدد گوجه فرنگی پوره شده  را در تابه تفت دهید.
 
حالا نوبت اضافه کردن فلفل دلمه ای است. همه مواد را با 100 گرم پنیر پیتزای رنده شده مخلوط کنید و در ظرف هایی که برای هر نفر آماده کرده اید بریزید و روی هر ظرف یک عدد تخم مرغ بشکنید. روی تخم مرغ ها مقداری پودر فلفل سیاه بپاشید و برای طعم دار کردن می توانید ازچند برگ جعفری یا گشنیز تازه استفاده کنید. املت برای سرو کردن همراه با نان تفت داده شده آماده است. 

مدت زمان آماده سازی 6 دقیقه

مدت زمان پخت 9 دقیقه


 
5.  املت گوجه و ریحان 
 
 20 صبحانه گرم و سریع (1)

سه عدد گوجه فرنگی را به صورت حلقه حلقه ببرید و 200 گرم ریحان را برگ برگ کنید. یک حبه سیر را رنده کنید و یک قاشق روغن زیتون به آن اضافه کنید. سه کاسه کوچک را بردارید و داخل هر کدام یک قاشق روغن زیتون بریزید و تکان دهید تا تمام ظرف به روغن آغشته شود.
 
سه عدد تخم مرغ را داخل ظرفی بشکنید و همراه نمک و فلفل خوب هم بزنید. داخل کاسه ها یک لایه گوجه حلقه شده چند برگ ریحان مقداری سیر رنده شده و مقداری تخم مرغ  بریزید و این کار را تکرار کنید تا کاسه ها پر شوند. فر را با دمای٢٠٠ درجه سانتی گراد روشن کنید و کاسه ها را به مدت 10 دقیقه در آن قرار دهید. صبحانه شما با سه عدد نان تست آماده سرو است. 

مدت زمان آماده سازی 3 دقیقه

مدت زمان پخت 10 دقیقه



 
6.  املت گوشت و پنیر و قارچ
 
 20 صبحانه گرم و سریع (1)

ابتدا ماهیتابه را با یک قاشق روغن مایع چرب کنید  150 گرم گوشت چرخ کرده را با یک عدد پیاز نگینی خرد شده تفت دهید و ٢٠٠ گرم قارچ را به صورت ورقه ای خرد کنید. دو عدد فلفل دلمه ای  قرمز و سبز را هم ریز خرد کنید و به گوشت اضافه کنید. بعد از پنج دقیقه قارچ ها را  اضافه کنید و نمک و فلفل را هم بیفزایید. حالا سه عدد تخم مرغ را با فاصله روی مواد سرخ شده بشکنید و بعد از سه دقیقه ماهیتابه را از روی شعله بردارید. صبحانه شما همراه با نان آماده سرو است. 

مدت زمان آماده سازی 5 دقیقه

مدت زمان پخت 7 دقیقه



 
7. املت اسفناج و پنیر
 
 20 صبحانه گرم و سریع (1)

ابتدا 400 گرم اسفناج  را  به صورت برگ برگ کنید. داخل ماهیتابه دو قاشق غذا خوری روغن زیتون بریزیدو  ماهیتابه را روی شعله قرار دهید. حالا اسفناج ها را داخل ماهیتابه بریزید چهار عدد تخم مرغ را داخل ظرفی با نمک، فلفل و پودر سیر به میزان دلخواه هم بزنید.
 
بعد از سه دقیقه که اسفناج ها سرخ شدند تخم مرغ ها را اضافه کنید و 100 گرم پنیر صبحانه را خرد کرده و به تخم مرغ ها اضافه کنید. درب ماهیتابه را بگذارید؛ بعد از پنج دقیقه صبحانه شما آماده است. آن را به همراه مقداری نان سرو کنید.

مدت زمان آماده سازی 4 دقیقه

مدت زمان پخت 7 دقیقه


 
8.  املت اسپانیایی
20 صبحانه گرم و سریع (1)

مواد مورد نیاز این املت کدو ، پیاز و سیر به همراه مقداری اسفناج است. یک عدد کدو را با پوست به صورت حلقه های خیلی نازک ببرید و یک عدد پیاز کوچک را هم خلالی کنید. یک حبه سیر را رنده کنید حالا چهار عدد تخم مرغ را داخل ظرفی ریخته و به میزان دلخواه به آن نمک ، فلفل و آویشن اضافه کنید و خوب هم بزنید.
 
داخل ظرف مخصوص فر یک قاشق غذاخوری روغن ریخته و کدو ها را داخل آن بچینید و پیازها و سیر رنده شده را هم به آن اضافه کنید. بعد تخم مرغ های زده شده را همراه نان تست یا باگت خرد شده اضافه کنید و داخل فر گرم شده با درجه حرارت 180درجه سانتیگراد بگذارید. املت شما بعد از پنج دقیقه آماده است. 

 مدت زمان آماده سازی 5 دقیقه

مدت زمان پخت 8 دقیقه



املت فنجانی
20 صبحانه گرم و سریع (1)
 
برای شروع کار 250 گرم قارچ را همراه 200 گرم کالباس نگینی خرد کنید. حالا پنج شاخه پیاز چه را با تمامی برگ های سبزش خرد کنید و  سپس دو فنجان برداشته و داخل آنها دو عدد تخم مرغ بشکنید. حالا مخلوط قارچ و کالباس خرد شده را با پیازچه  و نمک و فلفل  به تخم مرغ ها اضافه کنید و به خوبی هم بزنید. برای طعم دار کردن ١٠٠ گرم پنیر گودای (پنیر زرد رنگ) رنده شده روی مخلوط بریزید. فنجان ها را به مدت پنج دقیقه در مایکروویو قرار دهید.صبحانه لذیذ شما آماده سرو است.

مدت زمان آماده سازی 5 دقیقه

مدت زمان پخت 5 دقیقه


 
10. کرپ توت فرنگی و موز
20 صبحانه گرم و سریع (1)

یک قاشق چایخوری وانیل را با دو عدد تخم مرغ، 3 قاشق چایخوری کره (ذوب شده)، یک پیمانه شیر، یک چهارم پیمانه پودر شکر، یک پیمانه آرد و یک چهارم قاشق چایخوری نمک مخلوط کنید. ماهیتابه را روی حرارت متوسط قرار دهید و یک قاشق غذاخوری روغن در آن بریزید.
 
حالا مقدار کمی از مایه را درماهیتابه بریزید به طوری که لایه ای خیلی نازک سطح تابه را بگیرد.پس از اینکه مایه به رنگ طلایی در آمد آن را برگردانید و طرف دیگر را سرخ کنید و همه مایه را به همین صورت بپزید. پس از پختن کرپ ها روی سطح آن مقداری مربای توت فرنگی و تکه های موز قرار دهید و به صورت رولتی جمع کنید.صبحانه شما آماده سرو است.

مدت زمان آماده سازی 5 دقیقه 

مدت زمان پخت 7 دقیقه

«جیسون استاتهام»؛ قهرمانی جان سخت و خوش قلب

وب سایت روزیاتو: جیسون استاتام با نام جالبش که برخی آن را «استاتهام» و برخی «استیتم» نیز تلفظ می کنند یکی از معروف ترین و بهترین بازیگران فیلم های اکشن و رزمی عصر حاضر به شمار می آید و برخی بر این باورند که او آخرین قهرمان فیلم های اکشن به شمار می آید. روی صفحه ی تلویزیون او را در نقش «hitman»، «ترنسپورتر»، یک خلافکار، کهنه سرباز و بسیاری نقش های بی مزه و ناخوشایند دیگر دیده ایم اما همه او را با نقش قهرمانی جان سخت و خوش قلب می شناسند.

با این وجود باید بدانید که زندگی جیسون استاتام قبل از اولین فیلمش آن قدرجالب بوده که مطمئناً هیچ یک از شخصیت های فیلم هایی که بازی کرده به پای شخصیت آن دوران او نخواهد رسید. شاید باور نکنید ولی وی امسال ۵۰ ساله شده و به همین مناسبت قصد داریم در ادامه ی این مطلب نقبی بزنیم به ۱۰ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد زندگی و فیلم های این بازیگر سرشناس که بدون شک شما را شگفت زده خواهند کرد.

۱- وی برای اولین بار در ورزش شیرجه به شهرت رسید
 
جیسون استاتام قبل از این که به یک بازیگر مشهور فیلم های رزمی و اکشن تبدیل شود نام خود را به عنوان یکی از بهترین شیرجه روهای جهان در اوایل دهه ی ۱۹۹۰ سر زبان ها انداخت. وی به مدت ۱۲ سال عضو تیم ملی شیرجه بریتانیا بود و بهترین نمایش خود را در سال ۱۹۹۰ در مسابقات شیرجه کشورهای مشترک المنافع در شهر اوکلند نیوزیلند انجام داد.
 
 
 
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید. 
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید 
 
 اگر چه استاتام یک شیرجه رو بسیار فوق العاده بود اما هیچگاه نتوانست جواز حضور در مسابقات المپیک را کسب کند که به گفته ی خودش این موضوع همیشه او را آزار داده است. وی در ابن باره گفته است:” خیلی دیر این ورزش را شروع کردم. شاید به درد من نمی خورد. باید به ورزش دیگری رو می آوردم”.

۲- او دو بار وارد دنیای مدلینگ شده است

بعد از پایان دوران حرفه ای شیرجه، استاتام از طریق شرکت مدلینگ «فرنچ کانکشن» ( French Connection) وارد دنیای مد و مدلینگ شد. شاید با خود فکر کنید که استاتام با هیکل تنومند و عضلانی و موهای ریخته اش شباهت زیادی به یک مدل ندارد اما مسئولان کمپانی مُد فرنچ کانکشن دقیقاً دنبال چنین چیزی بودند.
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید 
 
لیلی اندرسون، سخنگوی این کمپانی در مصاحبه ی خود با روزنامه ی ایندیپندنت در سال ۱۹۹۵ در این باره گفته است:” ما جیسون استاتام را به عنوان مدل خود انتخاب کردیم زیرا دنبال مدلی می گشتیم که مانند یک مرد عادی بنظر برسد. ظاهر او برای چنین نیتی مناسب بود، بسیار مردانه و عضلانی و نه خیلی شبیه مدل های مردانه مرسوم”.

۳- وی در چندین موزیک ویدیو حضوری جنجالی داشت

در سال ۲۰۱۵ دو موزیک ویدیو متعلق به دهه ی ۹۰ به سرعت در دنیای اینترنت مورد استقبال قرار گرفته و مشهور شدند؛ یکی موزیک ویدیویی به نام «Comin’ On» از گروهی به نام «The Shamen» و دیگری موزیک ویدیویی با نام «Run to the Sun» از «Erasure».
 
اما دلیل این مشهور شدن آهنگ یا خواننده این موزیک ویدیوها نبود بلکه علت اصلی حضور جیسون استاتام به صورت نیمه لخت با بدنی چرب بود که در پشت صحنه حرکات رقص گونه عجیبی انجام می داد. در آن دوران استاتام هنوز نجابت و ادب شخصیت های فیلم های امروزی اش را نداشت.

۴- گای ریچی او را به خاطر فروش جواهرآلات و عطرهای تقلبی برای بازی در فیلم خود انتخاب کرد

استاتام بعد از سال های شیرجه های بلند، حضور در حوزه مدلینگ و حرکات موزون در موزیک ویدیوها دنبال راهی برای امرار معاش می گشت. به همین دلیل شغل جالب و عجیب بعدی وی فروش زیورآلات و عطرهای تقلبی در گوشه و کنار خیابان های شهر لندن بود. از خوش شانسی استاتام، گای ریچی کارگردان در سال ۱۹۹۸ برای فیلم «قفل، انبار و دو بشکه باروت» ( Lock, Stock and Two Smoking Barrels) دنبال یک کلاهبردار خیابانی واقعی می گشت.
 
 
 
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید 
 
بدین ترتیب استاتام و ریچی از طریق یکی از دوستان استاتام در کمپانی فرنچ کانکشن به هم معرفی شدند و بدین ترتیب گای ریچی خلافکار خیابانی مطلوبش را پیدا کرد. بدین ترتیب وی نقش بیکن در فیلم خود را انحصارً برای استاتام نوشت که در نهایت پلی شد برای ورود استاتام به دنیای پر زرق  برق هالیوود.

۵- جان کارپنتر او را برای بازی در نقش اصلی فیلم «ارواح مریخی» انتخاب کرده بود

اگر چه استاتام با بازی در فیلم «قفل، انبار و دو بشکه باروت» به شهرت رسید اما همچنان یک بازیگر نقش های دوم و سوم به شمار می آمد و جان کارپنتر، دیگر کارگردان مشهور می خواست با ارائه ی نقش جیمز ویلیامز که نقش اصلی فیلم «ارواح مریخی» (Ghosts of Mars) بود او را به یک بازیگر نقش اول تبدیل کند.
 
در حالی که کارپنتر کاملاً قانع شده بود که استاتام برای این نقش مناسب است اما تهیه کنندگان فیلم با این ایده مخالفت کردند. آن ها از کارپنتر خواستند که یک بازیگر نام آشناتر و معروف تر را برای این نقش انتخاب کند و در نهایت هر دو بر سر آیس کیوب برای ایفای نقش ویلیامز به توافق رسیدند. با این وجود استاتام در فیلم ماند و نقش فرعی و کوتاه جریکو باتلر را بازی کرد.

۶- او معمولاً بدلکاری فیلم های خودش را شخصاً انجام می دهد

علاوه بر این که استاتام از لحظا بدنی بی عیب و نقص بوده و بدن بسیار ورزیده ای دارد وی به این که بدلکاری فیلم هایش را خودش انجام می دهد نی  افتخار می کند؛ از مبارزه های رو در رو گرفته تا آویزان شدن از هلی کوپتری در ارتفاع ۳٫۰۰۰ پایی شهر لس آنجلس. در واقع او شدیداً اصرار دارد که بازیگران باید صحنه های خطرناک را خودشان و بدون استفاده از بدلکار انجام دهند.
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید

وی در این باره می گوید:” من واقعاً تحت تاثیر افرادی قرار گرفته ام که کارهایشان را خودشان انجام می دهند. بروس لی هیچگاه بدل نداشت، یا جکی چان و جت لی. من در فیلم های اکشنی بوده ام که یک بدلکار نقش بازیگر مقابلم را بازی کرده است و این موضوع واقعاً ناراحت کننده و خسته کننده است. یک شنل روی شانه می اندازید و یا لباس های تنگ می پوشید و به همین راحتی به یک ابرقهرمان تبدیل می شوید؟ آن ها هیچ کاری نمی کنند. آن ها فقط در پشت پرده نشسته اند و تمام این صحنه ها با استفاده از بدلکار و صفحه ی سبز رنگ گرفته می شوند. چطور می توانم از دیدن چنین چیزی هیجان زده شوم؟”.

۷- در فیلم «یک بار مصرف ها ۳» نزدیک بود جان خودش را از دست بدهد

با توجه به این که استاتام می خواهد واقعیت را در تصویر به نمایش بگذارد اما برخی اوقات همه چیز طبق نقشه ی قبلی پیش نمی رود. در یکی از این موارد در هنگام فیلم برداری یکی از صحنه های اکشن فیلم «یک بار مصرف ها ۳» (Expendables 3) ترمزهای یک وانت سه تنی که استاتام در حال راندن آن بود دچار نقص فنی شدند که باعث شد ماشین وی از یک صخره سقوط کرده و به درون آب های دریای سیاه بیفتد. شاید صحنه ی فرار او از یک کامیون بزرگ در این فیلم را بتوان با اتفاقی که در واقعیت رخ داد مقایسه کرد.

استاتام در مورد این حادثه می گوید:” این تنها باری بود که تا این حد به غرق شدن نزدیک می شدم. من شیرجه ها و غواصی های بسیاری انجام داده بودم. مهم نیست که قبلاً چند بار این کار را انجام داده باشید اما این کار به شما نفس کشیدن زیر آب را یاد نخواهد داد. با غرق شدن فاصله ی زیادی نداشتم. تجربه ی وحشتناکی بود”.

۸- او در چندین رشته ی رزمی فعالیت دارد

تمرینات بدنی استاتام فراتر از تمرینات با وزنه و فعالیت های هوازی و ورزشی پایه است. وی در رشته های رزمی دیگری نیز مانند بوکس، جودو و جوجیتسو برزیلی فعالیت دارد. بیش از هر چیز او این کار را برای حفظ آمادگی بدنی خود انجام می دهد و حرکات اکشن و آمادگی جسمانی خود در فیلم هایش را مدیون همین تمرینات رزمی است. وی در این باره می گوید:” این تمرینات همان چیزی است که این روزها من بیشتر وقتم را به آن ها اختصاص می دهم؛ تمرین برای که می خواهم در فیلم هایم به صورت واقعی به نمایش بگذارم”.
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید

جالب این که باید بدانید استاتام نیز در علاقه اش به ورزش های رزمی تنها نیست و گای ریچی نیز در رشته های جوجیتسو و کاراته به ترتیب کمربند مشکی و قهوه ای دارد. وقتی که از استاتام پرسیده شد که آیا هیچوقت این دو با هم مبارزه کرده اند یا نه گفت:” به یاد دارم وقتی که فیلم برداری تمام شد در یک سفر برای تبلیغ فیلم «قفل، انبار و دو بشکه باروت» بودیم که مجبور شدیم تمام مبلمان اتاق هتل را کنار بزنیم تا بتوانیم تا سرحد مرگ با هم مبارزه کنیم”.

۹- او نیز برخی از فیلم هایش را دوست ندارد

وقتی که از استاتام پرسیده شد که آیا تابحال شده یکی از فیلم هایش را قبل از اکران عمومی تماشا کند و با خود بگوید:” اوه، نه…”؟ جواب او بسیار صادقانه بود:” بله، فکر کنم این حرف ها را چند بار زده ام. بله”. وی گفته که فیلم هایی که به کارگردانی گای ریچی بازی کرده و همچنین فیلم های «سرقت از بانک» (The Bank Job)، ترنسپورتر ۱ و ۲ و «کرانک» (Crank ) از فیلم های محبوب او هستند. در مورد بقیه با شوخی گفته است:” و بقیه به درد نخور هسنند”.

البته او سپس این حرفش را تنها یک شوخی دانست و گفت:” منظورم این است که شما فیلم های زیادی بازی می کنید. همیشه هدفتان یک چیز خاص است و سعی می کنید یک کار خوب انجام دهید”. سپس کارش را با کارهای اجزای داخل یک ساعت تشبیه کرده و می گوید:” یک فیلم مانند یک ساعت بسیار پیچیده است. چرخ دنده های بسیاری در یک ساعت وجود دارند. و برخی از این چرخ دنده ها اگر به سمت راست نچرخند، ساعت هیچ گاه زمان را به شما نخواهد گفت”.

۱۰- فیلم های او تنها در ایالات متحده جمعاً ۱٫۵ میلیارد دلار فروش داشته اند

اگر چه فیلم های استاتام با استقبال نه چندان مناسب منتقدان روبرو شده اند اما تماشاگران و تهیه کنندگان فیلم از او ناراضی نبوده لند. روی هم رفته تمامی فیلم های استاتام بیش از ۱٫۵ میلیارد دلار در سینماهای ایالات متحده فروش داشته اند و در سطح جهانی نیز این مبلغ به ۵٫۱ میلیارد دلار رسیده است. بخش زیادی از این فروش مرهون مشارکت او در فیلم های اخیر «سریع و خشن» است اما با این وجود غیر از این فیلم ۷ فیلم دیگر او فروشی بالاتر از ۱۰۰ میلیون دلار در سطح جهانی داشته اند. این موضوع تصادفی نیست و استاتام می داند که چطور فیلم هایش را انتخاب کند.
 
10 واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد جیسون استاتام که احتمالاً نمی دانستید

وی در این باره در مصاحبه ای با روزنامه ی گاردین گفته است:” خب اگر داستان شما در مورد یک دکتر افسرده باشد که همسر ناراضی اش دیگر نمی خواهد با او زندگی کند و مرا وارد این فیلم کنید بدون شک هیچ کسی پول خود را برای ساخت چنین فیلمی هدر نمی دهد. اما اگر فیلم شما همان شخص را در حال تلاش برای رسیدن به ماشینش نشان دهد که مستلزم درگیری با کسی و ضربه زدن به سر و پاهای او باشد برای آن ۲۰ میلیون دلار به شما می دهند. شما نمی توانید افراد را به دلیل تمایل به کسب درآمد سرزنش کنید”.

علی حاتمی، سوته‌دلِ سینمای ایران

برترین ها: شاید کم‌تر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلم‌های «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد. علی حاتمی، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده‌ی سینما در ۲۳ مردادماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. مادرش خانه‌دار و پدرش صفحه‌آرا در یک چاپ‌خانه بود.حاتمی آن‌چنان علاقه‌مند به سینما و نمایش‌نامه‌نویسی بود که از همان سن کم پایش به تماشاخانه‌های لاله‌زار باز شد و در آن‌جا عاشق بازی‌های هنرمندانه‌ی «جعفر توکل» شد.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران
 
جعفر توکل دکترای سینما در رشته‌ی سینماتوگراف از دانشگاه مسکو بود و از هم‌شاگردی‌های آندره تارکوفسکی بود. حاتمی در آن روزها آرزو داشت که روزی کارگردانی شود تا توکل در نمایش‌نامه‌ای به کارگردانی حاتمی بازی کند. در همان زمان بود که حاتمی تصمیم گرفت که نمایشنامه‌هایی از داستان‌های ملی و ایرانی کار کند. در کلاس نهم تحصیل می‌کرد که برای آموختن اصول نمایش‌نامه‌نویسی به هنرستان ِ هنرپیشگی تهران رفت و پس از آن به تحصیل در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک پرداخت.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران 

رئیس این هنرستان مهدی نامور نام داشت که به سخت‌گیری بر روی هنرجویان مشهور بود و این سخت‌گیری موجب شد تا علی حاتمی در فارگیری فنون ِ نمایش‌نامه‌نویسی و گفت‌وگوپردازی سخت‌کوشی ِ بیش‌تری از خود نشان دهد. علی حاتمی اولین نمایش‌نامه‌ی خود به نام «دیب» یا همان دیو را نوشت و در اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۴ و با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب اجرا کرد. علی حاتمی کار نمایش‌نامه‌نویسی خود را در تئاتر آغاز کرد و در زمینه‌ی نویسندگی با نمایش‌نامه‌هایی چون «ساتن»، «قصه‌ی حریر»،«ماهی‌گیر»، «حسن کچل»، «چهل‌گیس» و «شهر آفتاب و مهتاب» خوش درخشید. نوشتن نمایش‌نامه‌ی مدرنی با نام «آدم و حوا» یا برج زهر مار در سال ۱۳۴۵ نقطه‌ی عطفی در کارهای حاتمی محسوب می شود.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران 
 
این نمایش‌نامه موجب شد که تلویزیون و مسئولان آن جذب حاتمی بشوند. اولین فیلم‌نامه‌ی کاملی که حاتمی ارائه می‌کند «شب جمعه» نام دارد که به صورت یک فیلم کوتاه درمی‌آید. اولین فیلم سینمایی حاتمی، «حسن کچل» نام داشت و این فیلم پس از آن ساخته شد که نمایش‌نامه‌ی حسن کچل با استقبال خوب مردم روبه رو شد.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران

پس از موفقیت در فیلم حسن کچل بود که حاتمی تئاتر را به یک سو نهاد و پا در عالم سینما گذاشت. حاتمی پس از حسن کچل، فیلم طوقی را در سال ۱۳۴۹ ساخت. طوقی نوعی از کبوتر است که کبوتربازها علاقه ی زیاد به آن دارند. پس از طوقی علی حاتمی فیلم «بابا شمل» را به سال ۱۳۵۰ ساخت که نوعی سینمای ریتمیک و موزیکال بودو موضوعش در مورد لوطی و لوطی‌گری بود. حاتمی در سال ۱۳۵۱ بسیار پر کار بود و توانست سه فیلم بسازد؛ فیلم‌های قلندر، ستار خان و خواستگار. حاتمی به مدت تقریبا ۵ سال فیلمی نساخت تا این‌که یلم مشهور «سوته‌دلان» را در سال ۱۳۵۶ ساخت. پس از انقلاب حاتمی فیلم «حاجی واشینگتن» را ساخت که روایت‌گر ماجرای اولین سفیر ایران در آمریکاست.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران 
 
در سال ۱۳۰۶ هجری قمری، حاج حسین‌قلی‌خان نوری از سوی ناصرالدین شاه به عنوان سفیر ایران عازم آمریکا می‌شود. سفیر ایران در آمریکا هیچ مراجعه‌کننده‌ای ندارد از این رو سفیر مجبور می شود به دلیل مخارج خدمه را مرخص کند.
 
حسین‌قلی‌خان تنها می‌شود. تنهایی آزارش می‌دهد تا این‌که دو مراجعه‌کننده به سراغش می‌آید.

دومین مراجعه‌کننده سرخ‌پوستی است که قصد مهاجرت به ایران دارد. این فیلم نتوانست تا سال‌ها اجازه‌ی نمایش پیدا کند و توقیف شد تا این‌که در خردادماه ۱۳۷۷  و پس از مرگ حاتمی توانست اجازه‌ی نمایش عمومی پیدا کند. بسیاری فصل قربانی‌کردن گوسفند در حاجی واشینگتن را از تاثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران دانسته‌اند و بازی عزت‌الله انتظامی در این سکانس را از قوی‌ترین کارهای انتظامی دانسته‌اند.
 
علی حاتمی، سوته‌دل ِ سینمای ایران 
 
بخشی از تک‌گویی این سکانس آن‌جا که می‌گوید «آئین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی‌های به یادماندنی ِ سینمای ایران محسوب می‌شود و این جمله بر روی مزار علی حاتمی حک شده‌ است. کمال‌الملک، جعفرخان از فرنگ‌ برگشته، مادر، دلشدگان، جهان‌پهلوان تختی، مادر، کمیته‌ی مجازات، تهران روزگار نو از فیلم‌های پس از انقلاب علی حاتمی هستند. از ازدواج علی حاتمی و زهرا خوشکام که از هنرپیشگان پیش از انقلاب بود، لیلا حاتمی به دنیا آمد که از هنرپیشگان توانای ایران محسوب می‌شود. بر روی سنگ مزار علی حاتمی که در تاریخ ۱۵ آذرماه ۱۳۷۵ درگذشت دیالگوی از فیلم «حاجی واشینگتن» حک شده است که «آئین چراغ خاموشی نیست».

گفت و گو با «بهنام بانی»، ستاره‌ای جدید در کهکشان موسیقی

وب سایت موسیقی ما: «بهنام بانی» چند سالی است که در عرصه موسیقی فعالیت دارد اما در یک سال اخیر طعم موفقیت را چشیده است. او از سال گذشته همکاری با «حامد برادران» را آغاز کرده و درست یک سال پیش قطعه موفق «علاقه خاص» را منتشر کرد و پس از آن همه‌ی قطعاتش با استقبال مخاطبین روبرو شده است. «بهنام بانی» مردادماه امسال در حالی طی 12 سانس روی استیج می‌رود که فروش بلیت کنسرت‌هایش در زمان بسیار کوتاه و تمدیدهای پیاپی باعث شد در کانون توجهات اهالی موسیقی قرار بگیرد. عصر یک روز تابستانی با این خواننده محبوب و «حامد برادران» که مدیریت هنری فعالیت‌هایش را بر عهده دارد از شروع فعالیت هنری‌اش تا امروز گپ زدیم.
 
بهنام بانی: رقابت بین چهره‌های نسل جدید موسیقی پاپ لذت‌بخش است

 چه شد که به سمت خوانندگی آمدی؟

بهنام: من از کودکی به خواندن علاقه داشتم. از 8 سالگی قرائت قرآن را شروع کردم. پدرم هم نوازنده آکاردئون بود و از همان زمان به موسیقی گرایش پیدا کردم. بعدها نواختن پیانو در حد معمولی را هم یاد گرفتم. خودم خیلی به خواندن علاقه داشتم و از طرفی استقبال و تشویق اطرافیان انرژی و انگیزه‌ی بیشتری به من می‌داد و باعث می‌شد به شکل جدی‌تری خوانندگی را دنبال کنم.

خوانندگی را به شکل جدی از کی شروع کردی؟

تا برداشتت از جدی چه باشد!
 
این‌که به صورت حرفه‌ای کار کنی و اثری منتشر کنی.

از سال 90 با آهنگ «ای کاش» شروع شد. کار را با «بهنام ابطحی» شروع کردم. حدود دو سال با هم کار کردیم اما نتیجه مطلوبی حاصل نشد. موفقیتی کسب نکردیم و این همکاری ادامه پیدا نکرد.
 
 به عنوان خواننده‌ای که در آغاز فصل جدید فعالیت‌هایش قرار دارد، از مسیری که طی کردی بگو.

راه و مسیر خیلی سختی است و هر کسی می‌خواهد در این راه قدم بگذارد باید خیلی قوی و خیلی صبور باشد. باید تلاش زیادی کرد و در کنار آن، مسئله‌ی هزینه هم هست، چون به هر حال برای رسیدن به هدف باید هزینه کرد. یک سری در این مسیر به من خیلی کمک کردند و یک سری هم من را عقب انداختند.
 
اما من می‌گویم در همه این اتفاقات حکمتی وجود دارد. به عقیده من تا نوبتت نشود اتفاقی برایت رخ نمی‌دهد و من این را از بزرگترها یاد گرفته‌ام. به مرور اتفاقات خیلی خوبی برای من افتاد که بابت آن‌ها خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم. از حدود سه سال پیش حس خوبی به حامد برادران داشتم و احساس می‌کردم که می‌توانیم اتفاقات خوبی را با هم رقم بزنیم. دورادور با هم آشنایی داشتیم. یک روز به واسطه یکی از دوستان به استودیو حامد رفتم. همان روز یکی از کارهایی که حامد ساخته بود را  خواندم و خیلی به دلم نشست. البته در نهایت آن کار با صدای من پخش نشد.
 
حامد از آشنایی و همکاری با بهنام بگو.

حامد: یکی از دوستان من در عرصه موسیقی، یک بار همراه بهنام به دفترم آمد. بعد از سلام و احوالپرسی، بلافاصله به بهنام گفت بخوان! قصدش این بود که اول صدای خوب بهنام را بشنویم و بعد صحبت کنیم. با صدای بهنام ارتباط برقرار کردم و دیدم که خواننده خوب و درجه یکی است ولی فضای مناسب برای کارش را پیدا نکرده است. از آنجایی که او با چند نفر دیگر صحبت کرده بود و من هم درگیر همکاری با خواننده‌های دیگری بودم، به او گفتم که در صورت فراهم شدن برخی شرایط می‌توانیم همکاری کنیم. چرا که می‌خواستم خواننده‌ای باشد که انرژی‌ام را روی او بگذارم و در واقع روی کارش متمرکز شوم. شبیه همکاری‌ای که با سینا شعبانخانی یا چند نفر دیگر داشتم. اخلاق حرفه‌ای می‌گفت باید تکلیف روشن شود تا بتوانیم با هم کار کنیم. چون من با چند خواننده‌ی دیگر این مسیر را رفته بودم و می‌دانستم اگر همه چیز مشخص نباشد چه مشکلاتی به وجود خواهد آمد. به هر حال آن زمان اتفاقی رخ نداد و یک سال و نیم گذشت. حتی من یک ماکت هم برای بهنام ساختم ولی به نتیجه‌ای نرسیدیم.
 
بهنام بانی: رقابت بین چهره‌های نسل جدید موسیقی پاپ لذت‌بخش است
 
بهنام: در نشستی که با حامد داشتیم یک سری شرایط خاص برای من گذاشت که به تفاهم نرسیدیم و همکاری ما شکل نگرفت. ولی من دوست داشتم با حامد همکاری کنم چون گاهی اوقات حس تو می‌گوید که قرار است اتفاقات خوبی رخ دهد و  آن زمان من چنین حسی داشتم.
 
من چند قطعه هم با «راشا تقی‌پور» کار کردم که غیر از این‌که همکار بودیم، دوست خیلی خوب من بوده و هست. خیلی تلاش کردیم اما برایم خیلی عجیب بود که چرا آن کارها شنیده نمی‌شوند؟ هر کسی من را می‌دید می‌گفت تو که صدایت خیلی خوب است چرا آهنگ منتشر نمی‌کنی؟! و من با تعجب می‌گفتم که 4-5 آهنگ منتشر کرده‌ام!
 
همکاری‌ات با بهنام ابطحی و راشا تقی‌پور چطور شکل گرفت؟

به دلیل علاقه زیاد به زنده‌یاد ناصر عبداللهی و کارهایی که بهنام ابطحی برایش تولید کرده بود، سراغ او رفتم. راشا تقی‌پور هم با بهنام کار می‌کرد و وقتی از بهنام جدا شدم، پیشنهاد همکاری داد. تلاش زیادی هم کردیم ولی موفق نشدیم. تا اینکه من بالاخره دل را به دریا زدم. فکر کردم با تجربیاتی که تا کنون کسب کرده‌ام می‌توانم به درستی کسی را انتخاب کنم که همه می‌گویند خوب است و خودم هم حس خوبی به او دارم. با حامد تماس گرفتم و قرار گذاشتیم و به طور جدی و مثبت صحبت کردیم و همکاری ما شروع شد.
 
ایده‌های ذهن حامد برادران خیلی نزدیک به اهداف من بود. من از بیست سالگی، هر سال به خودم می‌گفتم امسال دیگر سال من است! آن زمان در شاهرود درس می‌خواندم و از سال 84 تا 89 کنسرت‌هایی در فضای دانشجویی برگزار می‌کردیم. سال اولی هیچ‌کس تحویلمان نگرفت! سال دوم شناخته شدیم، سال سوم Sold Out کردیم و سال چهارم کنسرتمان چند سانس تمدید شد. در یک اجتماع کوچک، احساس می‌کردم اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است، اما هر سال منتظر اتفاق اصلی بودم. آن زمان قطعه‌ای هم منتشر نکرده بودم.
 
من 5 سال منتظر تهیه‌کننده بودم. البته نه‌اینکه به دنبالش باشم، اما فکر می‌کردم کسی می‌آید و می‌گوید تو صدای خوبی داری و رویت سرمایه‌گذاری می‌کنم. ناگفته نماند خیلی‌ها پیشنهاد دادند. از چند بازیگر و مجری بگیر، تا چند سرمایه‌دار بزرگ! همه می‌آمدند و صحبت می‌کردند، اما نمی‌دانم چرا در نهایت اتفاقی نمی‌افتاد.

 چه شد که صحبت‌هایت با حامد، بر خلاف موارد قبلی نتیجه داد؟

طرز فکر و صحبت‌های حامد خیلی به من انرژی داد. همان لحظه که از دفتر حامد خارج شدم، به خدا گفتم که انشاالله دیگر این بار می‌شود. حدوداً یک سال و نیم پیش بود. مدام از حامد پیگیر می‌شدم که کار اول را کی می‌سازیم! یک هفته بعد، حامد «علاقه‌ی خاص» را ساخت و به من گفت روی آن کار کن.
 
آن را خواندم و دیدم که با کارهایی که قبلاً می‌خواندم خیلی فرق دارد. در عین زیبایی، خیلی ساده بود اما با توجه به فضای قبلیِ کار من، خواندنش برایم سخت بود و این را به حامد گفتم. ولی او گفت که باید به این فضا عادت کنی. با هم تبادل‌نظر داشتیم و این هم‌فکری‌ها را ادامه دادیم تا بتوانیم فضا و سبک جدیدی ارائه کنیم و به آنچه مد نظر داریم برسیم. آن کار را خواندم و اتودش را هم گرفتم. اعضای خانواده‌ی خودم خیلی از آن استقبال کردند و تحسین و تشویق‌هایشان برای آن قطعه، خیلی به من انرژی داد تا اینکه کار را سر و سامان دادیم و منتشر کردیم. آن سال اتفاقات بسیار خوبی رخ داد  و در واقع «علاقه‌ی خاص» شروع شنیده شدن و هیت شدن کارهای من بود.
 
اغلب خواننده‌هایی که مثل تو صدای حجیم دارند، سراغ فضای ارکسترال و تحریرمحور می‌روند. این جابه‌جایی از آن فضا به فضایی مدرن و متفاوت قطعاً سخت است.

بله همان‌طور که گفتم خیلی خیلی برایم سخت بود. ضمن این‌که دوست داشتم استایل خودم را حفط کنم، باید فضا و نوع خواندن و تحریرهایم را تغییر می‌دادم و این خیلی سخت بود. اما تکنیک‌هایی که در خواندن به وجود آوردیم، برایم خیلی شیرین و جالب بود. فهمیدم چقدر نکات ساده و زیبایی وجود داشته که به آن دقت نمی‌کردم. این‌که می‌توان به دور از پیچیدگی، اثر زیبایی خلق کرد نکته‌ی خیلی مهمی است. با تنظیم‌کننده‌های قبلی، کارها را خیلی بالا و پایین می‌کردیم و شاید یک کار را 10 بار می‌خواندم و روی تحریرها خیلی وسواس داشتم.
 
در صورتی که آن موارد آن‌قدرها مهم نبود. امروز مردم دوست دارند همراه با خواننده، کار را بخوانند و این نکته مهمی است که من به آن دقت نمی‌کردم و می‌خواستم قدرت صدای خودم را در کارها ارائه کنم. دوستان تنظیم‌کننده هم همین نظر را داشتند. مثلاً بهنام ابطحی می‌گفت هر چقدر تحریر بلد هستی بزن. یا می‌گفتیم خواندن را از اوج شروع کنیم، یا این‌که 15 لاین ارکستر زهی داشته باشیم! ولی آن فضا در بازار امروز موسیقی چندان جواب نمی‌دهد. شاید مثلاً برای خواننده‌ای در فضای کاری «سالار عقیلی» جواب بدهد و خود من هم دوست داشته باشم.
 
 تغییراتی که گفتی در فضای ترانه‌هایت هم اتفاق افتاد. مثلاً در قطعه‌ای خوانده بودی «یه شهرزاد دیگه باش، پایان این کابوس شو...» که این را در کارهای امروزت نمی‌شنویم.

بله. البته این قطعه‌ای که گفتی یک کار سفارشی برای یک تیتراژ تلویزیونی بود.
 
بهنام بانی: رقابت بین چهره‌های نسل جدید موسیقی پاپ لذت‌بخش است
 
این تغییر استایل برای این بود که کارها بازاری‌تر شود؟

حامد: من از روز اول بر اساس شناخت از صدای بهنام و فضای ذهنی خودم، سعی کردم سبک متفاوتی ارائه کنم. نمی‌گویم سبک جدیدی را جا انداختم، ولی همیشه دوست داشتم سبک مورد علاقه‌ی خودم را به خواننده‌ها ارائه کنم. یعنی سبکی که همیشه خودم دوست داشتم بخوانم یا ملودی‌های مورد علاقه‌ی خودم را به بهنام دادم که بخواند. خیلی‌هایش کارهایی بوده که برای خودم ساختم اما حس کردم با توجه به توانایی بهنام، کار به حقش می‌رسد. همیشه تفکرم در تولید کار، حرکت بر مبنای علاقه‌ی خودم بوده و حالا این اتفاق افتاده که موج علاقه مردم با علاقه من یکی شده و کارها با استقبال روبرو شد. چیزی که دوست داشتم را به بهنام دادم و خدا را شکر چیزی که من دوست داشتم را مردم هم دوست داشتند و این باعث شد کارها با استقبال مخاطبین روبرو شود.
 
چه فرمول و استایلی برای بهنام در نظر گرفتی؟

حامد: من در نظر داشتم هم از توانایی‌های بهنام در خواندن استفاده کنیم و هم این‌که از ملودی‌هایی استفاده کنیم که امروز مورد پسند همه باشد. این را بگویم که با احترام بسیار زیاد برای همه خوانندگان کشورمان، من نوع خواندن خیلی از خواننده‌های قدیمی‌مان را دوست ندارم.
 
شاید خیلی از کارهای فلان خواننده که بهنام یا خیلی‌های دیگر در خلوتشان گوش می‌دهند را اصلاً دوست ندارم و ژانر کاری‌ام قدیمی نیست. آهنگ‌های ترکی و عربی را فوق‌العاده دوست دارم. آهنگ‌های غربی را هم تا حدودی گوش می‌کنم تا بتوانم در زمینه تنظیم خودم را به‌روز نگه دارم. اما نوع تفکر ملودی من، تلفیقی از ملودی‌های ایرانی و ملودی‌های ترکی و عربی است و این برایم جذابیت دارد. اما علایق بهنام چیز دیگری بود و روزی که می‌خواست «علاقه خاص» را بخواند، برایش قابل هضم نبود! من می‌گفتم تحریر نزن و این برای کسی که همه برای تحریرهایش دست می‌زدند خیلی سخت بود. مثل این‌که به علی دایی بگویی هِد نزن!
 
اما من برای بهنام شرط گذاشتم که باید سبکش را تغییر دهد. یکی از دلایل موفقیت او، انعطافش در این قضیه بود. بزرگترین نقطه قوت ما، اعتماد بهنام به من بود. حتی پیش آمده بود کاری که ساخته بودیم و کاملاً آماده‌ی انتشار بود، اما در لحظه‌ی آخر نظرم عوض شد و به بهنام گفتم منتشر نکنیم، او هم پذیرفت. من با هر آرتیستی که اعتمادش به من صددرصد بوده جواب گرفته‌ام. مثلاً «سینا شعبانخانی» در مورد تنظیم به من اعتماد کرده یا حتی «محمد علیزاده» در آهنگ «کجا میری» حتی یک‌بار هم به من نگفت کدام بخش را چطور انجام بدهم. چون به عنوان یک آرتیست حرفه‌ای می‌داند که کار را به دست یک آدم حرفه‌ای سپرده که با خلاقیت خودش کار را انجام بدهد و اگر آن فرد را قبول نداشت اصلاً با او کار نمی‌کرد.
 
خدا را شکر بهنام با علم نزد من آمد. خودش تجربه کسب کرده بود و شرایط مختلف را دیده بود و در واقع همه چیز را بلد بود و وقتی پیش من آمد، فقط باید برنامه‌ریزی می‌کردیم و کار را شروع می‌کردیم. خدا را شکر با کمک دوستان مخلتف، همه چیز دست به دست هم داد تا ما آن‌طور که باید پیش برویم و کارها نتیجه بدهد. دلیل تغییر فضا برای بهنام این بوده که کارهای قبلی او، خواندنش، تنظیم‌هایش و... واقعاً خوب بودند اما برایشان اتفاقی نیفتاد و باید تغییر مسیر می‌داد.
 
در نهایت چه تصمیمی برای فضای کاری بهنام گرفتید؟

حامد: در مورد کارهای بهنام و استایلی که برایش در نظر گرفتیم، خواستیم به هر ژانری تلنگر بزنیم و چیزی که از بهنام بانی می‌شنوید، برایند چند فضای پرطرفدار است. در‌ واقع قطعات بهنام جامعیت دارد و سلیقه‌های مختلف را در بر می‌گیرد.
 
تا حالا چندکار با حامد داشتی؟

بهنام: هشت قطعه و خدا را شکر همگی هم موفق بودند. اولین کار «علاقه خاص» بود. دومین کار «عشق پاییزی» بود که من خیلی دوستش داشتم. برای این کار کاور هم آماده کرده بودیم و قرار بود سه روز بعد پخش شود که حامد گفت این کار خوب نیست و پخش نکنیم. من ته دلم گفتم شاید کار را به شخص دیگری داده! ولی چیزی نگفتم و کار بعدی که «من یه دیوونم» بود را پخش کردیم. آنجا بود که موج‌های مثبت را دریافت کردم. وقتی در خیابان راه می‌روی و صدای خودت را می‌شنوی، احساس بسیار خوبی به آدم می‌دهد. سال‌ها آرزویم این بود که مردم صدایم را بشنوند و نزد مردم محبوب باشم. خدا را شکر احساس می‌کنم چنین دیدگاهی را از مردم دریافت می‌کنم.
 
حامد تو الان در چه قالبی با بهنام کار می‌کنی؟

حامد: من «مدیر هنری» هستم ولی ما به عنوان رفیق هر کاری بتوانیم برای هم انجام می‌دهیم. تهیه‌کنندگی کنسرت‌های تهران و مدیریت برنامه‌های بهنام را به شرکت «آوای فروهر» و برادران حاتم‌پور سپردیم و امیدواریم اتفاقات خوبی با هم رقم بزنیم.
 
خیلی‌ها معتقدند قطعات «چی بگم»، «من یه دیوونم» و «علاقه خاص» فضای شبیه به هم دارند. موافقی؟

حامد: از لحاظ تکنیکی هیچ شباهتی به هم ندارند. الان تم بیشتر تنظیم‌ها شبیه و نزدیک به هم شده و این تفاوت‌ها در چیدمان لاین‌ها خودشان را نشان می‌دهند. الان موجی راه افتاده که باید روی آن سوار شوی و بروی. برخی دوستان ناراضی هستند و می‌گویند کارهای ما شنیده نمی‌شود، مافیا وجود دارد و... اگر مافیا وجود داشت من نمی‌توانستم وارد این عرصه شوم.
 
همین‌طور بهنام بانی و خیلی‌های دیگر. همه چیز به تلاش، هوش و برنامه‌ریزی  افراد بستگی دارد.
مثلاً بعد از قطعه «من یه دیوونم»، چهل آهنگ مثل آن می‌آید و نمی‌گیرد ولی پنج قطعه از بین آن‌ها می‌گیرد. روی این موج سوار می‌شوند تا شنیده شوند.  خود من هم اگر ببینم فضایی خوب است و جواب می‌دهد و مردم دوست دارند، روی آن موج سوار می‌شوم. نه من می‌توانم بگویم چون فلان فضا را من زده‌ام کسی نباید کار کند و نه دیگران در مورد من می‌توانند بگویند. وقتی یک ساختمان زیبا ساخته می‌شود، چندین نفر از آن عکس می‌گیرند و مشابه آن را در جای دیگری می‌سازند!
 
من خدا را شکر با آرتیست‌های خوب کار کردم و ویترین خوبی داشتم. فضاهایی که با آرتیست‌های خوب جواب گرفته را دوباره در همکاری‌های دیگرم پیاده کردم. چون مثلاً قشر مخاطب بهنام بانی و سینا شعبانخانی شاید تا 70 درصد مشترک باشند، ولی 30 درصد آنها هم تفاوت دارند. یا مثلاً مخاطبان رضا گلزار و بهنام شاید 90 درصد متفاوت باشند. برای همین تو به هر آرتیستی می‌توانی آن فضای تنظیم را تغذیه کنی که این جواب را بگیرد.
 
بهنام: این‌طور نبوده که این مسائل اتفاقی پیش بیاید! کاملاً آگاهانه و برنامه‌ریزی شده بود. مثلاً بعد از «من یه دیوونم» و نتیجه‌ای که داد خواستیم این فضا را برای خودمان تثبیت کنیم و «چی بگم» را منتشر کردیم که از «من یه دیوونم» هم بیشتر شنیده شد.
 
بهنام بانی: رقابت بین چهره‌های نسل جدید موسیقی پاپ لذت‌بخش است
 
در مورد «عاشقم کرده» و «همه دنیام» هم این مسئله گفته می‌شود.

بهنام: بله. «همه دنیام» اصلاً قرار نبود منتشر شود. این کار را با سفارش «هادی قندی» عزیز برای برنامه‌ای از شبکه «شما» تولید کردیم. قرار بود این برنامه در 12 شبکه استانی و بعد از دو ماه، از شبکه جام‌جم هم پخش شود و ما قصد داشتیم بعد از دو ماه، یعنی بعد از ماه مبارک رمضان این قطعه را منتشر کنیم و تا آن زمان فقط از تلویزیون پخش شود. در قسمت دوم برنامه «من و شما»، به اتفاق مادرم میهمان برنامه بودیم که بازخورد جالبی هم در فضای مجازی داشت. بعد از آن برنامه یکی از دوستان زنگ زد و بابت آهنگ «همه دنیام» تبریک گفت و اصلاً آن برنامه را هم ندیده بود. گفتم من آهنگی به این اسم ندارم و بعد متوجه شدم کار از روی تلویزیون ضبط شده و با کیفیت پایینی آن را منتشر کرده‌اند. نه تنها اسم آهنگ به انتخاب ما نبود، حتی کاورش را هم ما طراحی نکرده بودیم! فضای کار هم به سفارش هادی قندی، شبیه به «عاشقم کرده» بود و در واقع انتخاب ما نبود.
 
 هشت قطعه‌ی اخیر تو با موسیقی «حامد برادران» و ترانه‌های «عاطفه حبیبی» منتشر شده‌اند. آیا در ادامه راه هم قرار است همه کارهایت توسط این دو نفر تولید شوند؟

بهنام: یک تیم خوب هیچ وقت دست به ترکیبش نمی‌زند‌‌، البته می‌تواند به تیمش بازیکن اضافه کند. حامد در زمینه ترانه با «عاطفه حبیبی» کار می‌کرد و کلامش خیلی خوب روی کارهای او می‌نشست، این همکاری را ادامه دادیم و خدا را شکر تا به امروز جواب مثبتی گرفته‌ایم. هزچند بعضی از ما همیشه دوست داریم به یک چیزی گیر بدهیم! شاید در آینده تنوع در همکاری‌ها هم داشته باشیم که به تشخیص حامد صورت خواهد گرفت.

پس این‌که حامد برادران مدیر هنری آثار بهنام بانی است و خودش هم آهنگساز و تنظیم‌کننده است، لزوماً معنایش این نیست که همه‌ی کارها را خودش تولید کند!

حامد: مدیر هنری مشخص می‌کند که چه کسی چه کاری انجام دهد. شاید بعدها یک آلبوم با مدیریت هنری من برای بهنام بانی تولید شود که حتی یک آهنگش هم کار من نباشد. من تصمیم می‌گیرم چه کاری در چه زمانی با چه سبکی و توسط چه تیمی تولید شود تا بهترین اتفاق ممکن بیفتد.
 
 «عاطفه حبیبی» هم به عنوان ترانه‌سرا نقش به‌سزایی در تولید آثار داشته است.

حامد: بله، قطعاً. اینجا لازم است از «عاطفه حبیبی» تشکر کنم که به نظرم یکی از نوابغ ترانه‌سرایی در سال‌های اخیر است. او متخصص نوشتن ترانه روی ملودی است و این را بارها ثابت کرده است. فوق‌العاده باهوش و باشعور است و من از این‌که تیم کاری‌ام از آدم‌های باهوش پُر باشد لذت می‌برم. همکاری ما از سال 88 آغاز شد. طی این سال‌ها سلایق ما خیلی نزدیک شده ولی سعی می‌کنیم حواسمان به این باشد که به تکرار نخوریم و همه‌ی تلاشمان بر این است با نقدهایی که به دیگران می‌شود مواجه نشویم.
 
 به هر حال کسانی هستند که به کارهای شما هم نقدهایی دارند.

حامد: بله، طبیعی است. این اتفاق برای هر موفقیتی رخ می‌دهد. اما باید دید چه کسی نقد می‌کند و چه نقدی دارد. یک زمان مردم عادی انتقاد می‌کنند که این حق طبیعی‌شان است چیزی که می‌شنوند را بر اساس علاقه خودشان نقد کنند و نظرشان را بگویند. وقتی یک کارشناس موسیقی نقد می‌کند هم باید کارشناسانه پاسخ داد که یا می‌توانی او را قانع کنی یا باید خودت را درست کنی. به امید خدا ما اجازه نمی‌دهیم که آثار بهنام تکرار شود و البته این سخت‌ترین کار است که هم هیت بمانی و هم تکراری نشوی.
 
بهنام: در مورد مسئله‌ی شبیه بودن کارها، یادم نمی‌آید تا به حال به حامد برادران گفته باشم برای من کاری شبیه یک قطعه دیگر بسازد. اما شاید در فضاهایی که خودمان کار کردیم و جواب هم گرفته مجدداً کار کرده باشیم اما در آن‌ها هم کارهای جدید انجام دادیم. وقتی موفق می‌شود و مورد پسند مردم قرار می‌گیرد، فکر نمی‌کنم ایرادی در آن باشد. این‌که برخی از حامد برادران یا عاطفه حبیبی می‌خواهند کاری در فضای فلان کار موفق ما بسازد نشان می‌دهد آن کار خوب بوده است.
 
حامد: هر خواننده با توجه به صدا و استایلش باید فضای منحصر به فرد خودش را داشته باشد. نمی‌شود که یک خواننده در هر قطعه یک فضای متفاوت را کار کند. مثلاً قالب بهنام بانی تقریباً مشخص شده و اگر از قالب خودش خارج شود ممکن است دیگر شنیده نشود چون مردم بهنام را با این فضا دوست دارند. ما آن‌قدر راحت می‌توانیم در کارمان تنوع ایجاد کنیم که فکرش را هم نمی‌کنید! اما موضوع این است که نتیجه نمی‌دهد. هر خواننده‌ای اگر از قالبش خارج شود مورد نقد قرار می‌گیرد. مثلاً «آرش ای‌پی» اگر سنتی بخواند جواب می‌گیرد؟ نه، چون آرش را با آن فضا دوست دارند.

از سال گذشته چهره‌های جدیدی به عرصه موسیقی پاپ وارد شدند که در واقع نسل جدید خواننده‌های پاپ را تشکیل می‌دهند. فکر می‌کنی تو در این میان چه اتفاقی برایت خواهد افتاد؟

بهنام: اول این‌که از این اتفاق خیلی خوشحال هستم. صداهای خوبی در حال ورود به بازار موسیقی هستند و این تنوع برای شنونده لذت‌بخش است، چون بازار موسیقی چندوقتی یک‌نواخت شده بود. کارهای خوبی در حال تولید است و خوشحالم که مردم کارهای خوب گوش می‌کنند. این رقابت خیلی لذت‌بخش است. هیچ‌وقت نمی‌توانی احساس کنی که بهترین هستی و هر وقت به خودت مغرور شوی با سَر به زمین می‌خوری! همین باعث می‌شود هر کس به تکاپو بیفتد که خوب کار کند. اولین حرفی که به حامد گفتم این بود که کاری ندارم دیگران چه می‌خوانند، ولی ما کار خوب تولید کنیم. خدا را شکر خوشحالم که این اتفاق رخ داد.
 
 قصد انتشار آلبوم داری؟

ما قطعات مختلفی تولید کرده‌ایم که به تدریج آن‌ها را منتشر می‌کنیم و فکر می‌کنم تک‌آهنگ‌ها بیشتر از آلبوم شنیده می‌شوند. اما شاید در آینده آلبومی هم به عنوان یادگار در اختیار مخاطبین عزیز قرار دهیم.
 
بهنام بانی: رقابت بین چهره‌های نسل جدید موسیقی پاپ لذت‌بخش است
 
چه ایده‌آلی در موسیقی مدنظر داری؟

این‌که مردم آهنگ‌هایم را بشنوند و با آن خاطره بسازند و آهنگ‌هایم برایشان تکراری نشود. خدا را شکر امروز که به این شکل است و خیلی خوشحالم در شرایطی که بسیاری از موزیک‌ها تاریخ مصرف دارند، هنوز «علاقه خاص» هم شنیده می‌شود.
 
  فکر می‌کنی با کدام خواننده رقابت داری؟

بهنام: با همه رقابت دارم! همان‌طور که گفتم این رقابت لذت‌بخش است و نتیجه خوبی خواهد داشت که به نفع موسیقی است.
 
 کدام خواننده‌ها را دوست داری؟

بهنام: از‌خواننده‌های قدیمی، محمد اصفهانی و محمد علیزاده را دوست دارم و تا چند سال پیش قطعات حامی را هم گوش می‌کردم. مرحوم ناصر عبداللهی هم الگوی من بوده، البته من ژانرم را عوض کردم. در میان خواننده‌های نسل جدید هم سینا شعبانخانی، مسعود صادقلو و شهاب مظفری را دوست دارم.
 
خیلی از خوانندگانی که این روزها به موفقیت رسیده‌اند، صداهایی حجیم دارند. بهنام بانی، آرش ای‌پی، شهاب مظفری و... . چه نظری درباره این مسئله دارید؟

حامد: در موفقیت یک آهنگ، صدای خواننده ۳۰ درصد نقش دارد و در واقع صدای خوب، شرط لازم است ولی کافی نیست. همان‌طور که گفتم، به نظر من موفقیت در موسیقی بر اساس موج است. مثلاً شهاب مظفری یا آرش ای‌پی چندین سال است که فعالیت می‌کنند و در همین فضا هم می‌خواندند. اما امروز موج سلیقه مردم با آن‌ها منطبق شده و محبوبیتشان بیشتر شده است. معلوم نیست مردم یک سال بعد چه فضایی را دوست خواهند داشت. چند سال قبل خواننده‌ای به موفقیت رسید و موجی به راه انداخت. او سال بعدش هم همان سبک را خواند، اما دیگر موفق نبود. چون موج سلیقه مردم تغییر کرد.
 
در مورد «سیروان» هم همین نظر را داری؟

حامد: اگر فضای کاری سیروان در آلبوم «تو خیال کردی بری» در سال 1384 را با موسیقی امروز او مقایسه کنیم، تفاوت‌های زیادی می‌بینیم. فرق سیروان با بقیه این است که خودش موج می‌سازد. محمد علیزاده هم باهوش و انعطاف‌پذیر است و همین موضوع دلیل ماندگاری او در این سال‌ها بوده است.
 
 تمریناتتان برای کنسرت را از کی آغاز کردید؟

بهنام: ماه‌ها است که مشغول تمرین برای کنسرت هستیم تا آمادگی کامل را به دست آوریم. حامد برادران ارکستر را جمع کرده و روی آن نظارت دارد و تنظیم قطعات برای ارکستر را هم حامد انجام داده است. خدا را شکر خیلی خوب پیش رفتیم و برای اجراهای زنده آماده‌ایم.
 
فکرش را می‌کردی اولین کنسرتت با استقبال این‌چنینی مواجه شود؟

بهنام: در این مدت از محبت مردم برخوردار شده بودم و می‌دانستم که حمایت می‌کنند. ولی واقعاً انتظارش را نداشتم در این حد لطف خدا و حمایت مردم شامل حالم شود. دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم و امیدوارم در کنسرت‌هایی که برگزار خواهیم کرد شب‌های خاطره‌انگیزی برایشان بسازیم.
 
با این اتفاق فکر می‌کنم کارتان در ادامه مسیر سخت‌تر شده.

بهنام: صد در صد مسئولیتمان سنگین‌تر شده. اما ما همیشه برنامه‌ریزی بلندمدت داشته‌ایم. وقتی «علاقه خاص» را منتشر می‌کردیم روی 3-4 قطعه بعدی هم فکر کرده بودیم و الان هم برای آینده برنامه مفصلی داریم. حامد برادران همیشه آینده‌نگری داشته و در این زمینه به من کمک کرده است. انشاالله بتوانیم با قدرت برنامه‌هایمان را عملی کنیم تا مردم را راضی نگه داریم.
 
و کلام پایانی...

بهنام: لازم می‌دانم از دوستانی که کنارم بوده‌اند قدردانی کنم. ما اتاق فکری داریم که ایمان ابراهیمی، یاسر داوودیان و محمدرضا گلزار در آن حضور دارند و از آن‌ها بابت هم‌فکری‌هایشان ممنونم. از خانواده و مخصوصاً پدر و مادرم، اعضای گروه موسیقی دانشجویی روژان در شاهرود، راشا تقی‌پور و همچنین از آقایان حاتم‌پور و میلاد حسینی تشکر می‌کنم. بیش از همه قدردان زحمات «حامد برادران» هستم. او از نظر من خواننده بسیار خوبی است که می‌تواند کارهای خوبش را خودش بخواند، اما این قطعات در اختیار دیگران قرار می‌دهد. کمتر کسی چنین کاری می‌کند. از او به‌خاطر همه‌ی زحماتش ممنونم.  بزرگترین آرزوی من هم برگزاری کنسرت است و لحظه‌شماری می‌کنم که 20 مرداد فرا برسد و مردم با من هم‌صدا شوند.

حامد: خواننده زمانی می‌تواند موفق شود که بعد از ۵ قطعه هیت، کنسرت برگزار کند. زمانی که شما استیج ندارید، برای بقا می‌جنگید تا به صحنه برسید و اسمتان بماند. در چنین شرایطی خطرناک است که تغییر سبک داشته باشید. ولی وقتی کنسرت برگزار کنید می‌توانید سبک‌های دیگر را هم کم‌کم بین کارهایتان بیاورید.

کنسرت بهنام بانی 28 و 29 مرداد (هر شب دو سانس) در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی و 25 و 26 مرداد (هر شب دو سانس) در مرکز همایش‌های برج میلاد روی صحنه خواهد رفت.